سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جلای این دلها ذکر خدا و تلاوت قرآناست . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

تمدن جدید

(1)                                             بسم الرب المصلین

. به نظر من کسی که نماز نخواند آدم نیست !!! تعجب نکنید آدم بودن به داشتن هیبت و چهره آدمی نیست بلکه همانطور که در مقاله حدیث 1 عرض کردم ما به زمین آمدیم تا game over نشویم یعنی آیه شریفه ما خلقت الجن و النس الا لیعبدون دلالت بر این دارد که یکی از مصادیق بندگی نماز است که ترک آن موجب کفر است یعنی چون عدم خواندن نماز هیچ لذتی ندارد و مثل گناهایی که همه ما ختمشیم نیست و به  همین دلیل این موجب کفر میشود که دلیل نخواندن آن سبک شمردن نماز است که همانا سبک شمردن آن سبک شمردن آمر آن است که او خداست و سبک شمردن خدا کفر است یعنی عملا روی موجودیتش سرپوش میگزارد و وجود ذات اقدس اله را انکار میکند که گناهی از آن بزرگتر نیست حتی گناهان که به فحشا معروف است و برای آن در بلاد اسلامی حد تعیین شده است به این شدید العقابی نیست . به هر حال اگر میخواهیم برای خدا و مولامون شمشیر از رو ببندیم و با او- که همانا هستی ما از اوست- جنگ  کنیم نماز نخوانیم چون همانا ترک نماز سحه گذاشتن رو موجودیت خدا است و این راه به ترکستان است نه به راه رستگاری آری درست است که خدا میفرماید : قد افلح مومنون- الذین هم فی صلاتهم خاشعون ... والذین هم علی صلاواتهم یحافظون . /?

بارها و بارها درباره اینکه چرا باید نماز بخوانیم وچه اجباری در این موضوع است فکر کردم ولی جوابی نیافتم، از هرکس هم می پرسیدم جواب درستی نمی شنیدم؛ یا اگرجوابی می داد قانع کننده نبود.مثلاً یکی از جوابها این بود که به خاطر این می خوانیم که سپاس گزار نعمتهای خداوند باشیم. در جواب این جمله همیشه این به فکرم می رسید که اگر دعا شکر خوانده شود؛ دیگر نیازی به خواندن نماز نیست. ولی یک روز یک مقاله خواندم و به جوابم رسیدم.

آن مقاله درباره تغییراتی که در دنیای کنونی در حال اتفاق است و مشکلاتی که بشر امروزی را تهدید می کند؛ صحبت می کرد و نیزدرباره یک نیرو یا قوه فوق بشری صحبت می کرد، ازاین نیرو به نام نیروی الهی اسم برده شده بود بااین تعریف که خداوند در این جهان یک قوه ای در اختیار تمام افراد بشرگذاشته؛ این نیرو از منبع الهی سرچشمه می گیرد و مانند نور آفتاب بر همه می تابد و همه رابه یک اندازمستفیض می کند؛ اما این خود ماهستیم که خودرا از این نور محروم می کنیم و به سایه پناه می بریم. این نیرو در اختیار تمام افراد بشر قرار گرفته و همه می توانند از آن استفاده کنند. این نیرو همان وسیله ای است که باعث حل خیلی از مشکلات ما می شود؛ بنابراین هر موقع مشکلی پیش بیاید مایوس و نامید نخواهیم شد. زندگی انسان مؤمن با این نیرو معنا پیدا می کند.

برای جذب این نیرو به راههای زیراشاره شده بود:

1- وحدت ویگانگی؛ اتحاد افراد با یکدیگر شرط ضروری است برای جذب این نیرو.

2- تبلیغ امرالهی؛ افرادی که پیام الهی را به دیگران ابلاغ می کنند   ازاین نیرو بهده مندمی شوند.

(2)

3- دعاونمازگزاری؛ نماز و دعا نیزاعمالی هستنندکه باعث جذب این نیرو می شوند.

برایم جالب بود که نماز این نیروی عظیم را جذب می کند. ازآن پس، همیشه بعد از خواندن نماز مشکلاتم حل می شد. ابتدا فکر   می کردم شانسی حل می شود؛ امابعد فهمیدم که شانسی درکارنبوده ؛ بلکه حل وفصل مشکلاتم نتیجه شمول نیروی الهی بوده و اکنون خوب می دانم که اگر بطورروزمره این نیرو را جذب نکنم، هیچ گاه به آن تعالی وترقی که در نظرم هست، نخواهم رسید.

اسرار نماز

 

نخستین و مهمترین عبادت نماز است . پس از مبعث حضرت رسول (ص) نخستین عبادتی که تشریع گردید ، نماز است و بهترین تعریف را از تعبیر قرآن مجید باید فهمید که ،     می فرماید : به درستی که نماز انسان را از هر کار قبیح و نادرستی باز می دارد یعنی حقیقت نماز شخص نماز گزار را اصلاح می کند و از آلوده شدن به فحشا و منکر باز می دارد.

در روایتی از حضرت صادق (ع) از برترین چیزی که بندگان به واسطه ی آن به خدا تقرب می جویند ، سئوال می شود حضرت می فرمایند : پس از شناسایی خداوند از این نماز برتری سراغ ندارم آیا نمی بینی بنده ی نکوکار عیسی بن مریم گفت که خداوند به من سفارش نماز فرمود. نماز یاد خداست و تنها با یاد خداست که دلها آرامش می گیرد. چون نماز ستون دین است وبا پذیرفته شدن آن سایر اعمال نیز پذیرفته خواهد شد و اگر رد شود بقیه ی عمل نیز مردود خواهد گشت ونیز چون هر عملی پیرو نماز است لذا اسرار آن نیز ستون رازهای دین است. اگر اسرار نماز بدست آمد و مشاهده شد رازهای سایر اعمال نیز قابل دستیابی و مشاهده قرار خواهد گرفت پس سزاوار است سالک بکوشد و عارف تلاش کند تا به ستون رازهای دین دست یابد و سرانجام به همه ی زوایای دین برسد و همه ی آن را مشاهده نماید و در روزی که هیچ سایه ای جز سایه ی خداوند متعال نیست، تحت سایه ی ولایت او بیارامد.

راز عبادت چیزی است که به عالم ملکوت و برتر از آن بر می گردد آنچه به درون و باطن عبادت مربوط می شود. اما حکمت عبادت همان هدف و نتیجه ای است که به آن مربوط می شود از قبیل عروج ، نجات از نا شکیبایی و... اما ادب عبادت مسائلی است که به اوصاف و احوال نمازگزار بازگشت می کند که باید حضور قلب و خشوع قالب داشته باشد، پیوسته در ذکر باشد و از توجه به غیر معبود خود راحفظ

 

(3)

کند و همچنین سایر صفات ظاهری معهودو لازم (از لباس و مکان و...) مراعات نماید و روشن است که این امور از اسرار نیست. پس میان آداب و اسرار نماز تفاوت است.

جز به حفظ آداب نماز نمی توان به اسرار آن دست یافت . بنابراین آداب نماز همان علت های آماده ساز و اسباب کمک رسان در رسیدن به پاره ای از اسرار نماز است،زیرا رسیدن به باطن ممکن نشود جز برای کسی که خاطر او پاک و درون او صاف و دل او سالم باشد.همان گونه ای که ظاهر قرآن را جز آن کسی که از گناه پاک باشدنمی  تواند حس کند و باطن قرآن را جز کسی که از آلودگی های گناه منزه باشد حس نمی کند . ظاهر نماز را نیز جز با وضو یا غسل نمی توان بجا آورد و باطن آن را نیز نمی آورد جز پاک چشمی که در نماز از آلودگی های توجه به غیر معبود مبرا است.

برای نماز غیر از این صورت ، معنایی است و غیر از این ظاهر باطنی وجود دارد و ظاهر آن آدابی دارد که رعایت نکردن آنها موجب باطل شدن نماز یا نقصانی در آن می گردد. همین طور برای باطن آن نیز آدابی است که با مراعات ننمودن آنها نماز دچار نقصان شده یا باطل میشود و اگر آنها رعایت شود نماز دارای روح ملکوتی می شود و ممکن است پس از بجا آوردن کامل آداب باطنی وقلبی نماز،نماز گزار از سیر الهی نماز اهل معرفت و اصحاب قلوب بهرمند شود . همان طور که گفته شد برای نماز آداب قلبی وجود دارد که بدون آن آداب نماز ناقص است . یکی از آداب قلبیه در عبادت  است .

 

 

وجه به عز ربوبیت و ذلّ عبودیت است و آن یکی از مراحلی است که سالک باید طی کند که قوت سلوک هر کس به مقدار قوت  این نظر است بلکه کمال و نقص انسانیت تابع کمال و نقص این امر است . هر چه خود بینی و خود خواهی در انسان غالب باشد از کمال انسانیت دور و از مقام قرب ربوبیت محروم است .

یکی از آداب قلبیه عبادت به خصوص نماز » تفهیم « است و آن چنان است که انسان قلب خود را در ابتدا چون طفلی پندارد که زبان باز نکرده و آن را می خواهد تعلیم دهد پس هر کدام از ذکرها و حقایق ،اسرار عبادت را با کمال حقیقت و سعی به آن تعلیم دهد و در هر مرتبه ای از کمال است آن حقیقتی را که درک نموده به قلب بفهماند و نتیجه این تفهیم آن است که پس از مدتی زبان قلب گشوده و

 

(4)

قلب ذاکر می گردد و باید دانست که یکی از نکات تکرار از ادعیه و دوام ذکر و عبادت همین است که زبان قلب گشوده و قلب ذاکر و عابد گردد .

ذکر لسانی بدون ذکر قلبی از درجه اعتبار به کلی ساقط است و در احادیث حضور قلب می آید که نماز به قدر حضور قلب مقبول است و هر چه قلب غفلت داشته باشد به همان اندازه نماز را قبول نمی کند .  یکی از مهمترین آداب قلبیه حضور قلب است .

عبادات ،اذکار و اوراد وقتی نتیجه کامل دارند که صورت باطنی قلب شود و باطن ذات انسان با آن همراه شود و دل انسان صورت عبودیت به خود گیرد و از خودسری و سرکشی بیرون آید.از اسرار و فواید عبادت یکی آن است که اراده نفس قوی شود و نفس بر طبیعت چیره شود و قوای طبیعت مسخر تحت قدرت و سلطنت نفس گردد و اراده ی نفس ملکوتی در ملک بدان نافذ گردد . یکی دیگر از اسرار عبادات آن است که باطن و ظاهر مسخر در تحت اراده ی الله و متحرک به تحریک الله شود .

 

 




ardeshir mohammadi ::: جمعه 86/12/10::: ساعت 10:5 صبح

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 4


بازدید دیروز: 2


کل بازدید :27208
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<